لش کشلغتنامه دهخدالش کش . [ ل َ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) ارابه و جز آن که با آن لش گوسفند به دکانهای قصابی برند. || (نف مرکب ) کشنده ٔ لش گوسفند به دوش ودر لش کش نهنده یا از آن برگیرنده و به دکان برنده .
لش کشفرهنگ فارسی عمید۱. وسیلهای که با آن لاشۀ گاووگوسفند را به قصابی میبرند.۲. آنکه لاشۀ گاووگوسفند را به قصابی میبرد.۳. وسیلهای که در آن جسد مرده را حمل کنند.
لش کشفرهنگ فارسی معین(لَ کِ یا کَ) (ص فا.) = لش کشنده : 1 - ارابه و جز آن که با آن لش گوسفند را به دکان های قصابی برند. 2 - مردی که لش گوسفند را به دوش در لش کش نهد یا از آن برگیرد و به دکان قصابی برد.
کج پلاسلغتنامه دهخداکج پلاس . [ ک َ پ َ ] (ص مرکب ) بدمعامله و مفسد. (آنندراج ). کج باز. (ناظم الاطباء) : با همه کج پلاس با ما هم . سنائی .هرگز گلیم بخت مرادر محیط دهراز آب برنیاورد این چرخ کج پلاس .علی خراسانی (