لبیریلغتنامه دهخدالبیری . [ ل َ را ] (اِخ ) البیرة. از نواحی اندلس . رجوع به لبیرة و البیرة شود. (معجم البلدان ).
گلبرگلغتنامه دهخداگلبرگ . [ گ ُ ب َ ] (اِ مرکب ) از جمله قسمتهای گل است که دومین حلقه ٔ گل میباشد و مرکب است از قطعاتی به نام گلبرگ . رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 117 شود. قلب برگ . (آنندراج ). برگ گل . پر گل : بدان لشکر دشمن اندرفت
لبیرةلغتنامه دهخدالبیرة. [ ل َ رَ ] (اِخ ) شهری است به اندلس و آن را البیرة (به کسر) نیز گویند و از آن شهر است محمدبن صفوان لبیری محدث و یقال البیری ایضا. (منتهی الارب ).
ابوجعفر البیریلغتنامه دهخداابوجعفر البیری . [ اَ ج َ ف َ رِل ْ ] (اِخ ) الطلیطلی . یکی از شعرا و ادبای مشهور اندلس معاصر ابن جابر و از دوستان وی و شرحی بر کتاب بدیعیه ٔ او دارد به نام طراز الحلة و شفاء الغلة. و چون نابینا بود او را اعمی الطلیطلی نیز می نامیدند.