نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لجباز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غد
واژهنامه آزاد
یک دنده و لجباز
-
لجوج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] lajuj ستیزهکار؛ ستیهنده؛ لجباز.
-
کله خاشک
لهجه و گویش مازنی
kalle Khaashk لجباز – لجوج – دیوانه ستیزنده
-
چَپَل
لهجه و گویش دزفولی
کسی که چپ می افتد لجباز
-
قُدّ
لهجه و گویش تهرانی
لجباز و یک دنده،کله شق و خود رأی
-
head strong
روانشناسی
خودسر ، خود رای ، لجباز ، لجوج ، سرسخت
-
بادوک
واژهنامه آزاد
(خراسانی؛ سفیدسنگ) خودنما، لجباز، جَوزده.
-
headstrong
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان، لجباز، خود سر، سر سخت، خود رای
-
wrongheaded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتباه گرفته، لجباز در عقیده و عمل، مصر در اشتباه خود
-
wrongheaded
روانشناسی
لجباز در عقیده و عمل ، سرسخت ، مصر در اشتباه خود
-
کلهخشک
واژگان مترادف و متضاد
خودرای، خودسر، قد، کلهشق، لجباز، لجوج، مستبد، مستبدالرای، یکدنده
-
کلهشق
واژگان مترادف و متضاد
خودرای، کلهخشک، لجباز، لجوج، مستبد، مستبدالرای، قد، یکدنده
-
چشمسفید
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیحیا، بیآرزم، بیشرم ۲. پررو، گستاخ ۳. لجباز، لجوج، یکدنده ۴. حرفنشنو، خودرای، خودسر
-
خودرای
واژگان مترادف و متضاد
بیادب، خودخواه، خودسر، خودکامه، خیرهسر، دیکتاتور، کلهشق، لجباز، لجوج، مستبد، یکدنده ≠ دموکرات، دموکراتمنش
-
دعک
لغتنامه دهخدا
دعک . [ دَ ع ِ ] (ع ص ) مرد بسیار ستیهنده . (منتهی الارب ). لجوج و لجباز. (از اقرب الموارد).