لحیبلغتنامه دهخدالحیب . [ ل َ ] (ع ص ) ناقه ٔ کم گوشت پشت وی . (منتهی الارب ). اشتر بی گوشت . (مهذب الاسماء).
لبهمگاهیlip sync, lip synchronizationواژههای مصوب فرهنگستانانطباق صدای ضبطشده با حرکات لبها در تصویر، در هنگام ادای کلمات
لبگذاریembouchure (fr.), lip 1واژههای مصوب فرهنگستانروش گذاشتن دهان و لب بر روی برخی سازها بهخصوص فلوت و سازهای بادیِ زبانهدار و برنجی
تلحیبلغتنامه دهخداتلحیب . [ ت َ ] (ع مص ) به شمشیر زدن . || نشان گذاشتن در چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).