لدیسلغتنامه دهخدالدیس . [ ل َ ] (ع ص ) فربه : ناقةلدیس ؛ ناقه ٔ آکنده گوشت . ج ، اَلداس . (منتهی الارب ).
گلدیسفرهنگ نامها(تلفظ: gol dis) (گل + دیس (پسوند شباهت)) ، چون گل، مانند گُل؛ (به مجاز) زیبارو و لطیف.
گلدیسواژهنامه آزادتصور بر این است که کلمه گلدیس از ترکیب دو واژه گل+دیس شکل گرفته و به معنی مانند گل و مثل گل می باشد. مانند کلمه "مهدیس" به معنی ماه مانند ، مثل ماه
الداسلغتنامه دهخداالداس . [ اَ ] (ع ص ، اِ)ج ِ لَدیس بمعنی فربه یا شتر ماده ٔ بسیارگوشت . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به لَدیس شود.
تلدیسلغتنامه دهخداتلدیس . [ ت َ ] (ع مص ) نعل بستن ستور را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پاره زدن موزه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
چراغ مخابرة آلدیسAldis lamp, signal lamp, Morse lampواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چراغ علامتدهی قابلحمل که از آن برای مخابرة دستی پیام بین دو یا چند شناور سطحی یا میان یک شناور سطحی و واحدهای پروازی استفاده میشود