لرزهنگاشت پهنباندbroadband seismogramواژههای مصوب فرهنگستانلرزهنگاشتی که با لرزهنگار پهنباند ثبت شده باشد
نگاشت لرزهایseismic profile, profileواژههای مصوب فرهنگستاننگاشت حاصل از ثبت امواج ایجادشده در یک چشمهگاه در هنگام کاوش لرزهای با استفاده از گروه آشکارسازها
لرزهلغتنامه دهخدالرزه . [ ل َ زَ / زِ ] (اِمص ) اسم از لرزیدن . لرزش . لرز. رَجفه . رعشه . قرقفه . نحواء. وَزَغ . ارتعاد. رعدة [ رِ دَ / رَ دَ ] ارتعاش . فسره . تضعضع. تزلزل . اهتزاز.یازه . اِرتعاج . اِرتجاج ، اَصیص . ارزیز.
لرزهدیکشنری فارسی به انگلیسیquake, quiver, shake, shakes, shiver, shudder, thrill, tremble, tremor, trepidation