لرزهیاب الکترومغناطیسیelectromagnetic geophoneواژههای مصوب فرهنگستانلرزهیابی ساده و پرکاربرد شامل یک پیچه و آهنربا که کارکرد آن براساس قانون فارادی است
کاف لرزهایseismic gapواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای از یک گسل فعال که در دورۀ فعالیت گسل، کلانزمینلرزهای ایجاد نکرده باشد
لرزهیاب بالای چاهuphole geophone, shotpoint seis, bug 3, uphole seisواژههای مصوب فرهنگستانلرزهیاب مستقر در نزدیکی دهانۀ چال انفجار
آرایۀ لرزهیاب بهخطinline geophone arrayواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آرایۀ لرزهیاب که در آن همۀ لرزهیابها در امتداد خط لرزهنگاری هستند