لرگاهلغتنامه دهخدالرگاه . [ ل َ ] (اِخ ) دهی از بخش مینودشت شهرستان گرگان ، واقع در 12 هزارگزی جنوب مینودشت کوهستانی و سردسیر دارای 75 تن سکنه شیعه ٔ فارسی و ترکمنی زبان . محصول آن غلات و ابریشم و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گل
لرهلغتنامه دهخدالره . [ ل َ رَ ](اِخ ) کوهی به ارتفاع 9200 پا، میان استرآباد و تاش . (مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 79).
لرهلغتنامه دهخدالره . [ ل ِ رِ ] (اِخ ) کرسی بخش در «شِر». از ولایت بورژ. کنار کانال لوآر به فرانسه . دارای 1076 تن سکنه .
لرهلغتنامه دهخدالره . [ ل ُ رِ ] (اِخ ) ژان . روزنامه نویس فرانسوی . مولد کارنتان در قرن هفدهم میلادی .
لریهلغتنامه دهخدالریه . [ ] (اِخ ) نام موضعی ظاهراً به اسپانیا. رجوع به الحلل السندسیة ج 2 ص 156 شود.
لیراویلغتنامه دهخدالیراوی . (اِخ ) رجوع به دیلم شود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). || شعبه ٔ دوم از ایل جاکی (از طوایف کوه گیلویه ٔ فارس ). (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88 و 89). طایفه ٔ جاکی ی