لعاً لکلغتنامه دهخدالعاً لک . [ ل َ عَن ْ ل َ ] (ع اِ فعل مرکب ) چستی و تیزی باد ترا و این دعایی است که گاه لغزیدن پای کسی گویند. هی کلمة. یقال : للعاثر اذا دعا له بالانتعاش . (منتهی الارب ). لع. رجوع به لع شود.
لایی بارload dividerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای مهار حرکتهای طولی ناخواستۀ بار در واگنهای بسته
اشتقاق ضربانسازpacemaker lead, pacing leadواژههای مصوب فرهنگستاناتصال بین قلب و منبع نیروی ضربانساز مصنوعی متـ . گیرانۀ ضربانساز
جلوداریlead-out/lead outواژههای مصوب فرهنگستانراهکنشی که در آن دوچرخهسوار، درحالیکه با سرعت میراند، به همتیمی خود اجازه میدهد در باد او بخوابد تا بتواند برای سرعترانی پایانی آماده شود