لغت شناسلغتنامه دهخدالغت شناس . [ ل ُ غ َ ش ِ ] (نف مرکب ) لغت دان . زبان دان : این مرد را طوطیی بود سخنسرای و صادق و لغت شناس و ناطق . (سندبادنامه ص 86).
لغت شناسلغتنامه دهخدالغت شناس . [ ل ُ غ َ ش ِ ] (نف مرکب ) لغت دان . زبان دان : این مرد را طوطیی بود سخنسرای و صادق و لغت شناس و ناطق . (سندبادنامه ص 86).
لغویفرهنگ فارسی معین( لُ غَ یُ) [ ع . ] (ص نسب .)منسوب به لغت . 1 - لغت شناس . 2 - وابسته به لغت . ج . لغویون .
ماکس مولرلغتنامه دهخداماکس مولر. [ ل ِ ] (اِخ ) لغت شناس انگلیسی (1823-1900). در آلمان متولد شد و تبعیت انگلستان را پذیرفت . از آثار اوست : تاریخ ادبیات سانسکریت قدیم . (از فرهنگ وبستر).
باروولغتنامه دهخداباروو. [ رُ ] (اِخ ) اسحاق . ریاضیدان ، فقیه و لغت شناس بنام انگلیسی است که در1630 م . در لندن متولد شده و در 1677 درگذشته است . وی از پایه گذاران موارد استعمال حساب دیفرانسیل در هندسه میباشد. و رجوع به قاموس
حسین آمدیلغتنامه دهخداحسین آمدی . [ ح ُ س َ ن ِ م ِ ] (اِخ ) ابن سعدبن حسین بن محمد آمدی شاعر، لغت شناس . در آمد متولد شد و به بغداد آمد و به شام رفت و به اصفهان بازگشته ساکن شد و در آنجا در 444 هَ . ق . / <span class="hl" dir="lt