لغزش زبانslip of the tongue, lapsus lingua, tongue-slipواژههای مصوب فرهنگستانخطایی که در هنگام تولید گفتار روی میدهد متـ . خطای گفتار speech error
لغزشلغتنامه دهخدالغزش . [ ل َ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر از لغزیدن . عمل لغزیدن . تغییر محل جسمی بر روی جسم دیگر به نحوی که نغلطد و نچرخد. مزلت . زلل . زلت . عَثرت . هفوة. خطا. زلق . زلیلی . سقطة. توفه . شکوخه : زَلة و زُلة؛ لغزش پای در گل و لغزش درسخن . سِقاط؛ لغزش در قول و در فعل . (منتهی الارب
لغزشدیکشنری فارسی به انگلیسیblame, coast, erroneous, error, fallacy, gaffe, inaccuracy, inexactitude, lapse, mistake, skid, slide, slip, slippage, stumble
مستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] مستی، سُکر، عدم اعتدال شُرب خمر، میگساری، عیاشی، نوشیدن شراب کِیف، بیخودی، نشئگی، خلسه سکسکه، لغزش زبان، مشکلِ سخن عربده بزم، شرب ساغرریزی خماری، سرگیجۀروز بعد، سردرد الکلیسم مسکرات، شراب، می، مشروب، شراب سیب، شرابخرما، سکر ◄ نوشیدنی میکده، میخانه، بار ◄ محل تغذیه
شکوخیدنلغتنامه دهخداشکوخیدن . [ ش ِ / ش ُ دَ ] (مص ) لغزیدن . (ناظم الاطباء) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث ) (آنندراج ). عثر. عثرت . عثار. وقرة. بشکوخیدن . آشکوخیدن . تعثر. عثیر. لغزیدن . (یادداشت مؤلف ). هفوت . (صراح اللغة). وقرة. (منتهی الارب ). و رجوع به
زلتلغتنامه دهخدازلت . [ زَل ْ ل َ ] (ع اِ) لغزش و لغزیدن ... که عبارت است از کار ناپسندیده و این لفظ را به طریق ادب استعمال کنند، چنانکه زلت انبیاء(ع ). (از غیاث اللغات ). پالغز و لغزش پای . (ناظم الاطباء). عثرت . هفوت . ذنب . خطیئه . خطا. گناه . لغزش . لغزش پای . لغزش زبان درسخن . (از یاددا
لغزشلغتنامه دهخدالغزش . [ ل َ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر از لغزیدن . عمل لغزیدن . تغییر محل جسمی بر روی جسم دیگر به نحوی که نغلطد و نچرخد. مزلت . زلل . زلت . عَثرت . هفوة. خطا. زلق . زلیلی . سقطة. توفه . شکوخه : زَلة و زُلة؛ لغزش پای در گل و لغزش درسخن . سِقاط؛ لغزش در قول و در فعل . (منتهی الارب
لغزشدیکشنری فارسی به انگلیسیblame, coast, erroneous, error, fallacy, gaffe, inaccuracy, inexactitude, lapse, mistake, skid, slide, slip, slippage, stumble
لغزشلغتنامه دهخدالغزش . [ ل َ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر از لغزیدن . عمل لغزیدن . تغییر محل جسمی بر روی جسم دیگر به نحوی که نغلطد و نچرخد. مزلت . زلل . زلت . عَثرت . هفوة. خطا. زلق . زلیلی . سقطة. توفه . شکوخه : زَلة و زُلة؛ لغزش پای در گل و لغزش درسخن . سِقاط؛ لغزش در قول و در فعل . (منتهی الارب
پسلغزشafterslipواژههای مصوب فرهنگستاندگرشکلی بیلرزه پس از زمینلرزة اصلی و پسلرزههای آن نیز: لغزش پسالرزهای postseismic slip
تضعیف لغزشslip weakeningواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که در آن مواد، با تکرار لغزش، ضعیفتر میشوند و به شرایط لغزش پایدار میرسند
زاویۀ لغزشslip angleواژههای مصوب فرهنگستانزاویۀ بین صفحۀ مماس بر سطح تیغۀ پروانه و خط مماس بر لبۀ پروانه