لمکانلغتنامه دهخدالمکان . [ ل َ ] (اِخ ) نام پدر حضرت نوح . (جهانگیری ) (برهان ). رجوع به لمک و لامک شود.
گلمکانلغتنامه دهخداگلمکان . [ گ ُ م َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان گلمکان بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد واقع در 18هزارگزی شمال باختری طرقبه و 5هزارگزی باختر راه شوسه ٔ قدیمی مشهد به قوچان . هوای آن معتدل و دارای <span class="hl" dir=
گلمکانلغتنامه دهخداگلمکان . [ گ ُ م َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد، در شمال باختری مشهد ومحدود است از طرف شمال به کوه تخت رستم ، از جنوب به دهستان شاندیز، از باختر کوه بینالود و از خاور به دهستان بیزکی و چناران . کلیه ٔ قرای این دهستان که عبارت از <span class="hl" dir=
لامکانلغتنامه دهخدالامکان . [ م َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) (از: لا به معنی نه + مکان به معنی جای ) بی جای . بی مکان . بیرون جای . صقع باری تعالی . صقع واجب . ناکجاآباد : ورای لامکانش آشیان است چگویم هر چه گویم بیش از آن است . ناصرخسرو.<br
لمکلغتنامه دهخدالمک . [ ل َ م َ ] (اِخ ) نام پدر نوح پیامبر. لامک . و رجوع به لامک شود. لمکان . (برهان ) : باد امرش چو امر روح ملک باد عمرش چو عمر نوح و لمک . سنائی .ادریس و جم مهندس ، موسی و خضر بنّاروح ملک مزوق نوح لمک دروگر
گلمکانلغتنامه دهخداگلمکان . [ گ ُ م َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان گلمکان بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد واقع در 18هزارگزی شمال باختری طرقبه و 5هزارگزی باختر راه شوسه ٔ قدیمی مشهد به قوچان . هوای آن معتدل و دارای <span class="hl" dir=
گلمکانلغتنامه دهخداگلمکان . [ گ ُ م َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد، در شمال باختری مشهد ومحدود است از طرف شمال به کوه تخت رستم ، از جنوب به دهستان شاندیز، از باختر کوه بینالود و از خاور به دهستان بیزکی و چناران . کلیه ٔ قرای این دهستان که عبارت از <span class="hl" dir=