لمیدگی 2lollواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن کشتی براثر ناپایداری ناشی از بارگیری نامناسب به چپ یا راست متمایل میشود
لمیدهلغتنامه دهخدالمیده . [ ل َ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) به یک جانب بدن به راحت دراز کشیده . لم داده .
لمیدگی 2lollواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن کشتی براثر ناپایداری ناشی از بارگیری نامناسب به چپ یا راست متمایل میشود
خفتگیلغتنامه دهخداخفتگی . [ خ ُ ت َ / ت ِ ] (حامص ) نوم . خوابیدگی . (ناظم الاطباء) : کنون زآن خفتگی بیدار گشتم وز آن مستی کنون هشیار گشتم . (ویس ورامین ).زندگی خفتگی است خاقانی خفته آگه بیک نفس
لمیدگی 2lollواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن کشتی براثر ناپایداری ناشی از بارگیری نامناسب به چپ یا راست متمایل میشود