خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لواء، جمع: اَلویّه] la(e)vā ۱. پرچم؛ علم.۲. عَلمی که به نشانۀ حکومت از طرف پادشاهان برای کسی فرستاده میشد.
-
جستوجو در متن
-
الویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: الوِیَة، جمعِ لِواء] [قدیمی] 'alviye = لوا
-
سنجق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی، جمع: سناجِق] [قدیمی] sanjaq ۱. عَلَم؛ پرچم؛ بیرق؛ لوا: ◻︎ وآن سنجق صدهزار نصرت / بر موکب نوبهار آمد (مولوی۱: ۲۸۳).۲. در تقسیمات سابق مملکت عثمانی، قسمتی از یک ولایت یا ایالت: ◻︎ چو بر بُراق سعادت کنون سوار شدم / به سوی سنجق سلطان کامیار ...