لوحة الالواندیکشنری عربی به فارسیلوحه سوراخ دار بيضي يا مستطيل مخصوص رنگ اميزي نقاشي , جعبه رنگ نقاشي
لوعةلغتنامه دهخدالوعة. [ ل َ ع َ ] (ع مص ) لوع . سوختن دوستی دل کسی را. بیمار ساختن . || ناشکیبائی و بی آرامی کردن و یا بیمار شدن . (منتهی الارب ).
لوحةدیکشنری عربی به فارسیتخته , تابلو , ضربه , صداي چلپ , اويخته وشل , برگه يا قسمت اويخته , زبانه کفش , بال وپرزدن مرغ بهم زدن , پرزدن , دري وري گفتن
لوحةدیکشنری عربی به فارسیتخته , تابلو , ضربه , صداي چلپ , اويخته وشل , برگه يا قسمت اويخته , زبانه کفش , بال وپرزدن مرغ بهم زدن , پرزدن , دري وري گفتن
ملوحةلغتنامه دهخداملوحة. [ م ُ ح َ ] (ع مص ) شور شدن آب . (ترجمان القرآن ). شور گردیدن آب . ملاحة. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). مُلوح ملاحة. (اقرب الموارد). رجوع به ملوح و ملاحة شود. || (اِمص ) شوری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ملوحةلغتنامه دهخداملوحة. [ م َل ْ لو ح َ ] (اِخ )دهی بزرگ به حلب . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
لوحةدیکشنری عربی به فارسیتخته , تابلو , ضربه , صداي چلپ , اويخته وشل , برگه يا قسمت اويخته , زبانه کفش , بال وپرزدن مرغ بهم زدن , پرزدن , دري وري گفتن