لوغولغتنامه دهخدالوغو. (اِخ ) شهری به اندلس . مدینة لوغو و هی من زمن الرومانیین و لهاسور لایزال قائماً و علیه ابراج کثیرة و قد استولی علی هذه البلدة العرب ، فیما استولوا علیه . (الحلل السندسیة ج 2 ص 59).
لغاًلغتنامه دهخدالغاً. [ ل َ غَن ْ ] (ع مص ) شیفتگی کردن به چیزی و آزمند آن شدن . || بسیار خوردن آب را و سیر نشدن . || آواز کردن کسی را. (منتهی الارب ).
لغاًلغتنامه دهخدالغاً.[ ل َ غَن ْ ] (ع مص ) لاغیة. لغو. بیهوده گفتن و خطا کردن در سخن . (منتهی الارب ). نافرجام گفتن . (زوزنی ).