لوورلغتنامه دهخدالوور. [ لووْرْ ] (اِخ ) (موزه ٔ...) موزه ٔ معروفی به پاریس و آن از حیث احتواء بر آثار ایران قدیم برتر از دیگر موزه هاست .
لاورلغتنامه دهخدالاور. [ وَ ] (اِخ ) قریه ای است پنج فرسنگی میانه ٔ جنوب و مغرب کاکی . (فارسنامه ٔ ناصری ).
لوورسلغتنامه دهخدالوورس . [ ] (اِ)؟ و ربما کان [ الفتق ] تحجر من ورم صلب و یسمی لوورس (؟). (کتاب ثالث از قانون بوعلی ص 312، 9 سطر به آخر مانده ).
لوورتورلغتنامه دهخدالوورتور. [ وِ ] (اِخ ) توسن . سیاستمدار و ژنرال هائی تی . مولد سن دمین گو و رئیس طاغیان سن دمینگو از 1796 تا 1802 م . ژنرال برونه ویرا بگرفت و او در فرانسه بمرد. (1803-<span
لووردراپهفرهنگ فارسی معین(وِ دِ پِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی پردة عمودی به صورت نوارهای باریک متعدد، پردآویز (فره ).
لوورسلغتنامه دهخدالوورس . [ ] (اِ)؟ و ربما کان [ الفتق ] تحجر من ورم صلب و یسمی لوورس (؟). (کتاب ثالث از قانون بوعلی ص 312، 9 سطر به آخر مانده ).
لوورتورلغتنامه دهخدالوورتور. [ وِ ] (اِخ ) توسن . سیاستمدار و ژنرال هائی تی . مولد سن دمین گو و رئیس طاغیان سن دمینگو از 1796 تا 1802 م . ژنرال برونه ویرا بگرفت و او در فرانسه بمرد. (1803-<span
لووردراپهفرهنگ فارسی معین(وِ دِ پِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی پردة عمودی به صورت نوارهای باریک متعدد، پردآویز (فره ).