لَمْ يَکُنِفرهنگ واژگان قرآننبود ونيست(حركت حرف "نون" به دليل تقارنش با حرف ساكن يا تشديد دار كلمه ي بعد است)
صاحبمنصب رفتنیlame duckواژههای مصوب فرهنگستانمقام مسئولی که جانشین او مشخص شده است و هفتههای آخر مسئولیتش را میگذراند متـ . رفتنی
تیغه 6slide 1, lame (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ شیشهای که نمونۀ مورد مطالعۀ میکروسکوپی را بر روی آن قرار دهند
مدیریت تردد محلیlocal area traffic management, LATMواژههای مصوب فرهنگستانایمنسازی و سکونتپذیرسازی خیابانهای محلی با بهرهگیری از تجهیزات و موانع فیزیکی و روشهای غیرفیزیکی
لم یکنلغتنامه دهخدالم یکن .[ ل َ ی َ ک ُ ] (اِخ ) نام سوره ٔ نودوهشتم قرآن که دارای هشت آیه و مدنی است . نام دیگر آن «بَیِّنه » است .
قبول نداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال شتن، تکذیب کردن، ردکردن، کأنلمیکن دانستن، نادیده گرفتن، نیست انگاشتن، بر یخ نوشتن (نگاشتن) چیزی
اشنیلغتنامه دهخدااشنی . [ اَ نا ] (ع ن تف ) مکروه تر. ناپسندتر. زشت تر : و لم یکن عیبها الا تقاصرهاو ای عیب لها اشنی عن القصر.؟
اعیاسلغتنامه دهخدااعیاس . [ اِ ] (ع مص ) خشک گردیدن کشت . (ناظم الاطباء). تر نبودن در کشت : اعیس الزرع اعیاسا؛ لم یکن فیه رطب . (از اقرب الموارد).