صاحبمنصب رفتنیlame duckواژههای مصوب فرهنگستانمقام مسئولی که جانشین او مشخص شده است و هفتههای آخر مسئولیتش را میگذراند متـ . رفتنی
تیغه 6slide 1, lame (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ شیشهای که نمونۀ مورد مطالعۀ میکروسکوپی را بر روی آن قرار دهند
مدیریت تردد محلیlocal area traffic management, LATMواژههای مصوب فرهنگستانایمنسازی و سکونتپذیرسازی خیابانهای محلی با بهرهگیری از تجهیزات و موانع فیزیکی و روشهای غیرفیزیکی
قتللغتنامه دهخداقتل .[ ق َ ] (ع مص ) کشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ) (منتهی الارب ). قَتلَه . (منتهی الارب ) : قتل این کشته به شمشیر تو تقدیر نبودورنه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود. حافظ.|| بر تن زدن . (آنندراج ) (منته