لایی بارload dividerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای مهار حرکتهای طولی ناخواستۀ بار در واگنهای بسته
له لهلغتنامه دهخداله له . [ ل َه ْ ل َه ْ ] (اِ صوت ) آواز نفس پیاپی سگ با بیرون کردن زبان گاه تشنگی . رجوع به له له زدن شود.
له لوردهلغتنامه دهخداله لورده . [ ل ِ هَِ ل َ وَ دَ / دِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) له و لورده . سخت خرد و درهم شکسته و رجوع به له و نیز له و لورده شود.
لهیدنلغتنامه دهخدالهیدن . [ ل ِ دَ ] (مص ) له شدن . (یک مصدر بیشتر ندارد و گویا امر هم ندارد). خرد و خاکشی شدن . له و په شدن . له و لورده شدن .