لکلکیانCiconiidaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ لکلکسانان با پاها و گردن بلند و منقار طویل و قوی که در آب راه میروند
لقانلغتنامه دهخدالقان . [ ل ُ ](اِخ ) شهری است . (منتهی الارب ). شهری است به روم آن سوی خرشنه به دو روز مسافت . سیف الدوله حمدانی را بدانجا جنگی است و متنبّی در تذکر آن گوید : یُذری اللقان غیاراً فی مناخرهاو فی حناجرها من آلس ِ جرع .(از مع
لقیانلغتنامه دهخدالقیان . [ ل ُق ْ ] (ع مص ) لِقْی ْ. رجوع به لقی شود. دیدار کردن . (منتهی الارب ). دیدن . || رسیدن . || کارزار کردن . (زوزنی ).
لکاپنلغتنامه دهخدالکاپن . [ ل ِ پ ِ ] (اِخ ) یکی از امپراطوران روم در قرن دهم میلادی . (ایران باستان ج 3 ص 2633).
لکلک شرقیCiconia boycianaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از لکلکیان و راستۀ لکلکسانان با پا و گردن طویل که پرهای پروازی سفید و دم بلند و زینتی دارد
لکلک گردنکُرکیCiconia episcopus microselisواژههای مصوب فرهنگستانزیرگونهای از تیرۀ لکلکیان و راستۀ لکلکسانان که بالای بدن آن سیاه و بالها و سینه سفید و گردن آن کرکی و سفید است
لکلک منقارزرد مصریMycteria ibisواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ لکلکیان و راستۀ لکلکسانان با منقار زرد مایل به نارنجی و صورت بدون مو و قرمز و پاهای طویل و نارنجی
لکلک سیاهCiconia nigraواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ لکلکیان و راستۀ لکلکسانان با پا و گردن طویل که رنگ آن سیاه صیقلی و براق و ناحیۀ شکم سفید است
لکلک حقیقیCiconia ciconiaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ لکلکیان و راستۀ لکلکسانان با پاها و گردن طویل و بدن سفید و بالهای سیاه و دم و پاهای قرمز مایل به نارنجی