لبوةلغتنامه دهخدالبوة. [ ل َب ْ وَ ] (ع اِ) شیر ماده . لبوءة. (منتهی الارب ). لَباءَة. لُبَاءَة. لَباءَة. لَباة. لب . لبة. ام ضیغم . ام شبل . ام قشعم . ام کلثوم . ام الهیثم . (المرصع).
لیبیلغتنامه دهخدالیبی .(اِخ ) (کشور...) لوبیه . لیبیا. لیبویا. لیبویه . کلنی سابق ایتالیا به آفریقای شمالی ، شامل تری پولتین و سیرنائیک . دارای 1484000هزار گز مربع مساحت و 801هزار تن سکنه . مرکز آن طرابلس (تریپولی ) است و آن