پوشچنگار شبهلیزابهایmucoepidermoid carcinomaواژههای مصوب فرهنگستانتودینۀ ابتدایی بدخیم بافت غدهای که هم انگوره و هم یاختههای تولیدکنندۀ لیزابه دارد
لیزآبهلغتنامه دهخدالیزآبه . [ ب َ / ب ِ ](اِ مرکب ) لیزاب . لعاب . آب لزج که از دهان یا بینی آدمی و مرغان و گاو و سگ و امثال آن برآید. آب لعابی و لزج چون آب دهان طفل و بعض بیماران و آب دهان گاو. آبی لزج چنانکه آب هندوانه ٔ زمستان بر او گذشته .
پوشچنگار نگینیاختهsignet ring cell carcinomaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تودینۀ لیزابهساز بسیار بدخیم که دارای یاختههای وارویشی با هستههایی است که توسط تودهای از لیزابه به یک طرف یاخته رانده شدهاند
درونزهلادendometrium, tunica mucosa uteriواژههای مصوب فرهنگستانلایۀ لیزابهای که سطح داخلی زهدان را میپوشاند
پوشچنگار شبهلیزابهایmucoepidermoid carcinomaواژههای مصوب فرهنگستانتودینۀ ابتدایی بدخیم بافت غدهای که هم انگوره و هم یاختههای تولیدکنندۀ لیزابه دارد
پوشچنگار شبهلیزابهایmucoepidermoid carcinomaواژههای مصوب فرهنگستانتودینۀ ابتدایی بدخیم بافت غدهای که هم انگوره و هم یاختههای تولیدکنندۀ لیزابه دارد