خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اصلک
واژهنامه آزاد
نوعی ماهی لیز.
-
سلیق
واژهنامه آزاد
[سُ لِ ق] لیز
-
لخشوک
واژهنامه آزاد
به معنای لغزنده و لیز
-
شخشیدم
واژهنامه آزاد
شَخشیدَم؛ سُر خوردم، لیز خوردم، فرو افتادم.
-
خلشوک
واژهنامه آزاد
(زبان بومی رقه و بشرویه، خراسان جنوبی) جای لیز و لغزنده را می گویند.
-
لامون
واژهنامه آزاد
لیز ولامون به گویش بختیاری یعنی منزلگاه _محل آسایش_محل اقامت می باشد
-
غل
واژهنامه آزاد
غَلْ:(ghal) در گویش گنابادی یعنی به روی خود چرخیدن ، گردیدن دور خود در حال حرکت ، خزیدن ، لیز خوردن