لیکائونلغتنامه دهخدالیکائون . [ ئُن ْ ] (اِخ ) پادشاهی آرکادی که با پسرانش به سبب پیشنهادی که او به ژوپیتر کرد به صورت گرگ درآمدند.
لیکائونیلغتنامه دهخدالیکائونی . [ ءُ ] (اِخ ) نام قدیم ناحیتی از آسیای صغیر در فریژی . رجوع به فهرست ایران باستان ج 2 و 3 و لیکائونیه و لیکاونیه شود.
لیکونلغتنامه دهخدالیکون . [ کُن ْ ] (اِخ ) ازمردم آتن که اجیر پی سوت نس والی لیدیه گشت و بر ضد داریوش دوم کمک کرد. (ایران باستان ج 2 ص 959 و 965).
گلیکوژنفرهنگ فارسی عمیدشکلی از هیدرات کربن که در اندامهای جانوران بهویژه در کبد ذخیره میشود و از نظر خواص مانند نشاسته است؛ نشاسته حیوانی.
گلیکوژنفرهنگ فارسی معین(گِ کُ ژِ) [ فر. ] (اِ.) هیدرات کربنی که در سلول های جانوری ذخیره می شود، نشاستة حیوانی .
لیکائونیلغتنامه دهخدالیکائونی . [ ءُ ] (اِخ ) نام قدیم ناحیتی از آسیای صغیر در فریژی . رجوع به فهرست ایران باستان ج 2 و 3 و لیکائونیه و لیکاونیه شود.
لیکائونیلغتنامه دهخدالیکائونی . [ ءُ ] (اِخ ) نام قدیم ناحیتی از آسیای صغیر در فریژی . رجوع به فهرست ایران باستان ج 2 و 3 و لیکائونیه و لیکاونیه شود.