لیکورلغتنامه دهخدالیکور. [ کُرْ ] (فرانسوی ، اِ) مشروب شیرین کرده . عرق عنبری . نوعی عرق شیرین کرده .
مشروب کحوليدیکشنری عربی به فارسیليکور (نوشابه الکلي) , مشروب خوردن ياخوراندن , مشروب , نوشابه , مشروب الکلي , با روغن پوشاندن , چرب کردن , مايع زدن , مشروب زدن به
لیکورلغتنامه دهخدالیکور. [ کُرْ ] (فرانسوی ، اِ) مشروب شیرین کرده . عرق عنبری . نوعی عرق شیرین کرده .
دام داشتنلغتنامه دهخدادام داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دامداری . مالک دام بودن . حافظ و نگهبان دام بودن (در هر دو معنی آلت صید و حیوان اهلی ). || وسیله ٔ صید قرار دادن دام و تله : زانکه دین را دام دارد بیشتر پرهیز کن زانکه سوی او چو آمد صید را زنهار نیست .<p class
لیکورلغتنامه دهخدالیکور. [ کُرْ ] (فرانسوی ، اِ) مشروب شیرین کرده . عرق عنبری . نوعی عرق شیرین کرده .