مائحلغتنامه دهخدامائح . [ ءِ ] (ع ص ) (از «م ی ح ») فروشونده به تک چاه جهت آب . ج ، ماحَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه در تک چاه شود تا دول را آب کند. ج ، ماحة. (ناظم الاطباء).
ماه به ماهلغتنامه دهخداماه به ماه . [ ب ِ ] (ق مرکب ) از این ماه به آن ماه . (ناظم الاطباء). هر ماه . همه ماهه . ازاین ماه تا ماه دیگر. || ماه بسیار. (ناظم الاطباء). || مدت مدید. (ناظم الاطباء).
مایه به مایهلغتنامه دهخدامایه به مایه . [ ی َ / ی ِ ب ِ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) رأس المال . فروختن چیزی به بهای خرید و بدون سود. مایه کاری . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). و رجوع به مایه کاری شود.
استخراج مایعـ مایعliquid-liquid extractionواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن اجزای محلول مایع در تماس با مایعی نامحلول جدا میشود
ماحةلغتنامه دهخداماحة. [ ح َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مائح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مائح شود.