ماتریتلغتنامه دهخداماتریت . [ ت ُ ] (اِخ ) لغتی است در ماترید که محله ای است به سمرقند. (تاج العروس ). نام محله ای به سمرقند و آنرا ماترید نیز خوانند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماترید شود.
ماتریدلغتنامه دهخداماترید. [ ت ُ ] (اِخ ) محله ای است به سمرقند. (منتهی الارب ). و آنرا ماتریت نیز گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از الانساب سمعانی ). رجوع به ماتریت شود.
ماتریدلغتنامه دهخداماترید. [ ت ُ ] (اِخ )دهی است در بخارا و از آن ده است ابومنصور مفسر سرآمد علمای حنفیه قدس سرهم . (منتهی الارب ذیل «ت رد»).
مأثرتلغتنامه دهخدامأثرت . [ م َءْ ث َ رَ ] (ع اِ) مأثرة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مؤثراتلغتنامه دهخدامؤثرات . [ م ُ ءَث ْ ث َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُؤَثَّرَة. (یادداشت مؤلف ). رجوع به مؤثرة و مؤثر شود.
مؤثراتلغتنامه دهخدامؤثرات . [ م ُ ءَث ْ ث ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مؤثرة. (یادداشت مؤلف ). تأثیرکنندگان . (آنندراج ) (غیاث ). رجوع به مؤثرة و مؤثر شود. || کنایه باشد از ستارگان . (آنندراج ) (غیاث ).
ماتریتیلغتنامه دهخداماتریتی . [ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب به ماتریت که محله ای است در حایط سمرقند. (الانساب سمعانی ).
ماتریتیهلغتنامه دهخداماتریتیه . [ ت ُ ری ی َ ] (اِخ ) ماتریدیه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماتریدیه شود.
ماتریدلغتنامه دهخداماترید. [ ت ُ ] (اِخ ) محله ای است به سمرقند. (منتهی الارب ). و آنرا ماتریت نیز گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از الانساب سمعانی ). رجوع به ماتریت شود.
ماتریتیلغتنامه دهخداماتریتی . [ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب به ماتریت که محله ای است در حایط سمرقند. (الانساب سمعانی ).
ماتریتیهلغتنامه دهخداماتریتیه . [ ت ُ ری ی َ ] (اِخ ) ماتریدیه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماتریدیه شود.