مادروارلغتنامه دهخدامادروار. [ دَرْ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مانند مادر. همچون مادر. و رجوع به مادر شود.
مادرانهلغتنامه دهخدامادرانه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) منسوب به مادر. آمیخته با مهر و محبت : من از شفقت سپند مادرانه به دود صبحدم کردم روانه . نظامی .|| مانند مادر. همچون مادر. مادروار.
وارلغتنامه دهخداوار. (پسوند) مانند. شبه . نظیر. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ). واره . (جهانگیری ) (آنندراج ). وش . (یادداشت مؤلف ). وار به این معنی گاهی به صفت ملحق میشود و اغلب قید میسازد چون متنکروار و عاجزوار و گاهی به اسم عام می پیوندد وصفت یا قید می سازد چون فرزندوار،