مادرکشیلغتنامه دهخدامادرکشی . [ دَ ک ُ ] (حامص مرکب ) عمل مادرکش . قتل مادر. کشتن مادر. دست یازیدن به کشتن مادر.
مادرکشلغتنامه دهخدامادرکش . [ دَ ک ُ ] (نف مرکب ) مادرکشنده . کسی که مادرش را به قتل رسانیده : نرون امپراطور روم را مادرکش می خواندند. (فرهنگ فارسی معین ).