فیلم بلند تلویزیونیtelepic, made-for-television features, made-for-TV, made-for-TV movie, telefilm, telemoviesواژههای مصوب فرهنگستانفیلم بلندی که برای پخش از تلویزیون ساخته میشود
جاذبههای انسانساختman-made attractionsواژههای مصوب فرهنگستانجاذبههایی که انسان میسازد یا پدید میآورد، مانند پارکهای موضوعی و رویدادهای ویژه از قبیل مسابقات المپیک و نشستها و همایشها و تفریحات و ورزشهای گوناگون
نمایش خوشساختwell-made play 1واژههای مصوب فرهنگستانشکلی از نمایش با ساختار محکم که در قرن نوزدهم به وجود آمد و بیش از آنکه بر شخصیتپردازی مبتنی باشد، بر پایۀ پِیرنگی پیچیده استوار است
نمایشنامۀ خوشساختwell-made play 2واژههای مصوب فرهنگستاننمایشنامهای با ساختار محکم که در قرن نوزدهم به وجود آمد و بیش از آنکه بر شخصیتپردازی مبتنی باشد، بر پایۀ پِیرنگی پیچیده استوار است
مادگیلغتنامه دهخدامادگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت ماده بودن . و تأنیث طبیعی . (ناظم الاطباء).ماده بودن . انوثیت . مقابل نری . (فرهنگ فارسی معین ) : و بود که انبازی ایشان اندر جنس بود چنانکه نری و مادگی . (دانشنامه از فرهنگ فارسی ایضاً
مادگیفرهنگ فارسی عمید۱. [مقابلِ نری] ماده بودن.۲. (اسم) (زیستشناسی) اندام مادۀ گل که شامل تخمدان و تخمکهاست.۳. (اسم) سوراخ جلو لباس که دگمه در آن جا میگیرد؛ جادگمه.
مادگیفرهنگ فارسی معین(دِ) (اِ.) 1 - جای دکمه . 2 - آن بخشی از گیاه که مادة گل را تشکیل می دهد. 3 - عضو تولیدمثل در جنس ماده .