مارالیالغتنامه دهخدامارالیا. (اِخ ) مطران نصیبین بود. کتاب الازمنه از اوست . (عیون الانباء ج 1 ص 72). رجوع به عیون الانباء شود.
میرآلایلغتنامه دهخدامیرآلای . (ترکی ، اِ مرکب ) (اصطلاح نظامی ) سرهنگ سپاه . (ناظم الاطباء). در تشکیلات نظامی عثمانی منصبی فوق قایم مقام . سرهنگ در سپاه عثمانی . (یادداشت مؤلف ).
مرالولغتنامه دهخدامرالو. [ م َ رال ْ لو ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 15هزارگزی غرب گرمی به اردبیل و 10هزارگزی راه گرمی به اردبیل در جلگه ٔ گرمسیری واقع و دارای 1
مرلاحیلغتنامه دهخدامرلاحی . [ ] (اِخ ) نام یکی از مترجمین از سریانی به عربی است و او در نیمه ٔ اول قرن چهارم میزیسته است معاصر با ابن الندیم و برای علی بن ابراهیم الدهکی ترجمه می کرده و ابن الدهکی اصلاح می کرده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
مرالوی جعفر قلیخانلغتنامه دهخدامرالوی جعفر قلیخان . [ م َ رال ْ لو ی ِ ج َ ف َ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 17هزارگزی شمال غربی گرمی و 10هزارگزی راه اردبیل به گرمی در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیر واقع و
مرئلةلغتنامه دهخدامرئلة. [ م ُ ءِ ل َ ] (ع ص ) شترمرغ ماده ٔ با بچه شترمرغ . (منتهی الارب ): نعامة مرئلة؛ ذات رأل . (اقرب الموارد).