ماربرلغتنامه دهخداماربر. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان «کرچمبو» است که در بخش «داران » شهرستان فریدن واقع است و 535 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
ماریبورلغتنامه دهخداماریبور. [ ب ُ ] (اِخ ) شهری در یوگسلاوی که بر کنار رود «دراو» واقع است و 91000 تن سکنه و صنایع ماشین سازی دارد. (از لاروس ).
تیماربرلغتنامه دهخداتیماربر. [ ب َ ] (نف مرکب ) تیماردار. پرستار. غمخوار. کسی که نگاهداشت و نگهبانی و محافظت کسی را بعهده گیرد : کمر بست شیده به پیش پدرفرستاده او بود و تیماربر. فردوسی .در عشق تو صد همدم تیماربرم بایدتنها چه کنم چ