ماریانلغتنامه دهخداماریان . (اِخ ) دهی از دهستان درزآب است که در بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد واقع است و 499 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ماریانلغتنامه دهخداماریان . [ مارْیان ن ] (اِخ ) جزایر... مجمعالجزایر آتشفشانی است که در اقیانوس آرام و در مشرق فیلیپین واقع است و از سال 1947م . تحت اداره ٔ ممالک متحده ٔ امریکای شمالی قرار گرفت و پیش از آن تحت نفوذ کشور ژاپن بود. 29
ماریانلغتنامه دهخداماریان . [ مارْیان ن ] (اِخ ) (ژرفای ...) ژرفایی بسیار عمیق (در حدود 11000 متر) در اقیانوس آرام در سواحل مجمعالجزایر ماریان . (از لاروس ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
مارانلغتنامه دهخداماران . (اِخ ) دهی از دهستان بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا است که 311 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
مارانلغتنامه دهخداماران . (اِخ ) یا سراب ماران نام رودی است به خره ٔ خزل نهاوند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ماریانانلغتنامه دهخداماریانان . (اِخ ) از قرای اصفهان است در نیم فرسنگی آن . (از معجم البلدان ). و رجوع به ماروانان شود.
ماریاندینیانلغتنامه دهخداماریاندینیان . (اِخ ) نام قومی که در جنگ خشایارشا با یونانیان جزو سپاهیان وی بودند. و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 734 و ج 2 ص 1472 شود.
ماریانهلغتنامه دهخداماریانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) یک قطعه از قندو نبات و حلوا. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ماریانسکه لازنهلغتنامه دهخداماریانسکه لازنه . [ ک ِ ن ِ ] (اِخ ) به آلمانی «مارینباد» شهری در چکسلواکی (بوهم ) که 20000 تن سکنه و چشمه های آب گرم معدنی دارد. (از لاروس ).
ماریانانلغتنامه دهخداماریانان . (اِخ ) از قرای اصفهان است در نیم فرسنگی آن . (از معجم البلدان ). و رجوع به ماروانان شود.
ماریاندینیانلغتنامه دهخداماریاندینیان . (اِخ ) نام قومی که در جنگ خشایارشا با یونانیان جزو سپاهیان وی بودند. و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 734 و ج 2 ص 1472 شود.
ماریانسکه لازنهلغتنامه دهخداماریانسکه لازنه . [ ک ِ ن ِ ] (اِخ ) به آلمانی «مارینباد» شهری در چکسلواکی (بوهم ) که 20000 تن سکنه و چشمه های آب گرم معدنی دارد. (از لاروس ).
ماریانهلغتنامه دهخداماریانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) یک قطعه از قندو نبات و حلوا. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).