ماضيدیکشنری عربی به فارسیگذشته , پايان يافته , پيشينه , وابسته بزمان گذشته , پيش , ماقبل , ماضي , گذشته از , ماوراي , درماوراي , دور از , پيش از , در زماني بسياردور , در گذشته , در قديم
فیلم بلند تلویزیونیtelepic, made-for-television features, made-for-TV, made-for-TV movie, telefilm, telemoviesواژههای مصوب فرهنگستانفیلم بلندی که برای پخش از تلویزیون ساخته میشود
جاذبههای انسانساختman-made attractionsواژههای مصوب فرهنگستانجاذبههایی که انسان میسازد یا پدید میآورد، مانند پارکهای موضوعی و رویدادهای ویژه از قبیل مسابقات المپیک و نشستها و همایشها و تفریحات و ورزشهای گوناگون
نمایش خوشساختwell-made play 1واژههای مصوب فرهنگستانشکلی از نمایش با ساختار محکم که در قرن نوزدهم به وجود آمد و بیش از آنکه بر شخصیتپردازی مبتنی باشد، بر پایۀ پِیرنگی پیچیده استوار است
نمایشنامۀ خوشساختwell-made play 2واژههای مصوب فرهنگستاننمایشنامهای با ساختار محکم که در قرن نوزدهم به وجود آمد و بیش از آنکه بر شخصیتپردازی مبتنی باشد، بر پایۀ پِیرنگی پیچیده استوار است
ماضیلغتنامه دهخداماضی . (ع ص ) گذرنده . (منتهی الارب ). گذرنده و گذشته . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || قاطع هرچه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). برنده و قاطع خواه شمشیر باشد و یا جز آن . (ناظم الاطباء) : شمشیر ماضی او به منام نیام راضی نشد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ <
ماضیاتلغتنامه دهخداماضیات . (ع ص ، اِ) ج ِ ماضیه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماضیه شود.
ماضیهلغتنامه دهخداماضیه . [ ی َ ] (ع ص ) به معنی گذشته . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، گذشته . (ناظم الاطباء). تأنیث ماضی . ج ، ماضیات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : غرض از این مجموعه ... بقای سیرت و سریرت او و اسلاف ماضیه ، سلاطین آل سلجوق ... (راحةالصدور ص <s