لغتنامه دهخدا
گنبد ملغان . [ ] (اِخ ) شهری کوچک است و ناحیتی پول بولوست (؟) و هوایش گرم است و آب روان دارد. حاصلش غله و میوه و مشمومات بود و در آنجا قلعه ای حصین است . (نزهةالقلوب چ لیدن ص 128). و قلعه ٔ گنبدملغان بحدود ارجان از محکمی به یک مرد نگاه توان د