مالسلغتنامه دهخدامالس . [ ل ُ ] (معرب ، ص ) به لغت یونانی سیاه است که نقیض سفید باشد. (برهان ) (آنندراج ). مأخوذ از یونانی ، سیاه و اسود. (ناظم الاطباء). یونانی «ملاس » (سیاه ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). سیاه . مقابل سفید (در کتب طبی قدیم بکار رفته ). (فرهنگ فارسی معین ).
مالشفرهنگ فارسی عمید۱. دستمالی.۲. [مجاز] تنبیه؛ مجازات.⟨ مالش دادن: (مصدر متعدی)۱. مالیدن.۲. مشتمال دادن.۳. [مجاز] تنبیه کردن: ◻︎ چنانت دهم مالش از تیغ تیز / که یا مرگ خواهی ز من یا گریز (نظامی۵: ۸۲۸).
مالشلغتنامه دهخدامالش . [ ل ِ ] (اِمص ) عمل مالیدن . مالندگی .- مالش رفتن دل ؛ دردهای گنگ در فم معده پدید آمدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آشوب و انقلاب درونی براثر اختلال معده . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).- || گرسنگی سخت احساس کردن . (یادداشت به خط
مالسکلغتنامه دهخدامالسک . [ ل ِ ] (اِ) در رودسر، زرشک را گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به زرشک شود.
خامالاون مالسلغتنامه دهخداخامالاون مالس . [ وُ ن ِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خامالاون سیاه . نوع سیاه خامالاون .
خامالاون سیاهلغتنامه دهخداخامالاون سیاه . [ وُ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به خامالاون مالس و خامالاون شود.
خامالاون مالیسلغتنامه دهخداخامالاون مالیس . [ وُ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به خامالاون مالس و خامالاون شود.
خامالاون اسودلغتنامه دهخداخامالاون اسود. [ وُ ن ِ اَ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به خامالاون مالس و خامالاون شود.
وحیدلغتنامه دهخداوحید. [ ] (اِ) مالاون مالس . اسدالارض . (یادداشت مرحوم دهخدا). || به لغت مغربی مازریون است . رجوع به فهرست مخزن الادویه شود.
اشخیص سیاهلغتنامه دهخدااشخیص سیاه . [اِ ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مالس . رجوع به اشخیص و اشخیص ابیض تذکره ٔ داود ضریر انطاکی و ص 48 شود.
مالسکلغتنامه دهخدامالسک . [ ل ِ ] (اِ) در رودسر، زرشک را گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به زرشک شود.
خامالاون مالسلغتنامه دهخداخامالاون مالس . [ وُ ن ِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خامالاون سیاه . نوع سیاه خامالاون .
دیر درمالسلغتنامه دهخدادیر درمالس .[ دَ رِ دَ ل ِ ] (اِخ ) شابشتی گوید: این دیر در رقةدر باب الشماسیه در بغداد نزدیک دارالمعزیة است و آن جای با صفائی است درختان بسیار و بوستانها دارد و در نزدیکی آن بیشه ای از نی است . (از معجم البلدان ).