خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماهه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ماهه
/māhe/
معنی
آلتی برای سوراخ کردن؛ پرما.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] māhe آلتی برای سوراخ کردن؛ پرما.
-
ماهه
لغتنامه دهخدا
ماهه . [ هََ / هَِ ] (اِ) به معنی برماه است و آن افزاری باشد که درودگران بدان چوب و تخته و حکاکان جواهر سوراخ کنند و آن را به عربی مثقب خوانند. (برهان ). برمه ٔ درودگران و حکاکان که بدان چوب و جواهر سوراخ کنند. (آنندراج ) (انجمن آرا). برماه و مثقب و ...
-
واژههای مشابه
-
ماهة
لغتنامه دهخدا
ماهة. [ هََ ] (ع مص ) آب برآمدن از چاه و بسیار آب گردیدن . مَوه ْ . مَیه ْ . مَیهَة. (از منتهی الارب ). بسیارآب گردیدن چاه . (از اقرب الموارد). || آب درآمدن در سفینه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (ص ) رکیة ماهة؛ چاه بسیارآب . (منتهی الارب...
-
یک ماهه
لغتنامه دهخدا
یک ماهه . [ ی َ / ی ِ هََ / هَِ ] (ص نسبی ) مال یک ماه . (یادداشت مؤلف ). هر چیز که بر وی یک ماه گذشته باشد. (ناظم الاطباء). گردآمده در فاصله ٔ یک ماه و منسوب به یک ماه . به مدت یک ماه : به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو بتابه کیچ کیچ نخواهم که فام م...
-
پنج ماهه
لغتنامه دهخدا
پنج ماهه . [ پ َ هََ / هَِ ] (ص مرکب ) که پنج ماه از عمر او گذشته است .
-
هفت ماهه
فرهنگ فارسی معین
( هَ . هِ) (ص مر.) 1 - آن چه که هفت ماه از عمرش گذشته باشد. ؛ ~ بودن (زاییدن ) (کن . ) بسیار عجول شدن ، بسیار شتاب داشتن .
-
پس ماهه
لهجه و گویش تهرانی
تتمه ماه
-
شش ماهه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
biannual
-
سه ماهه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
quarterly
-
دو ماهه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
bimonthly
-
ماهه آسایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
menopause
-
هفت ماهه
دیکشنری فارسی به عربی
مسبع
-
هر ماهه
دیکشنری فارسی به عربی
شهريا
-
دوره يک ماهه سهام
حسابداری
stock month