ماهیچهتارتَندهmyofibroblastواژههای مصوب فرهنگستانتارتندهای که دارای ترکیبی از خصوصیات یاختۀ تارتنده و ماهیچۀ صاف است
تارتَندهfibroblastواژههای مصوب فرهنگستانیاختهای از بافت همبند که در مسیر تکوین به یک تار متمایز تبدیل میشود
ماحةلغتنامه دهخداماحة. [ ح َ ] (ع اِ) گشادگی میان سرایها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ساحت سرای . (ناظم الاطباء).
ماحةلغتنامه دهخداماحة. [ ح َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مائح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مائح شود.
ماعیةلغتنامه دهخداماعیة. [ ی َ ] (ع ص ) زن زودخشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زن خشم برانگیخته یعنی زنی که اشیاء را قطعه قطعه کند و تاء برای تأنیث موصوف و یا برای مبالغه است . (از اقرب الموارد).