لغتنامه دهخدا
مآکم . [ م َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأکَم و مأکمة. (منتهی الارب ). ج ِ مَأکَمة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مأکمة شود. || در شاهد زیر از ترجمه ٔ تاریخ یمینی به معنی پشته ها و تل ها به کار رفته است : همگنان را در اکناف مخارم و اعطاف مآکم آواره