مبارکیلغتنامه دهخدامبارکی . [ ] (اِخ ) دهی است بزرگ بر در بردع [ به اران ] و لشکرگاه روسیان آنجا بود آنگاه که بیامدند و بردع بستدند و این مبارکی اول حدیست از شکی . (حدود العالم ).
مبارکیلغتنامه دهخدامبارکی . [ م ُ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی است که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است و 540 تن سکنه دارد. ساکنین از طایفه ٔ خوشیه هستند. در دو محل واقع شده و به مبارکی 1 و 2</spa
مبارکیلغتنامه دهخدامبارکی . [ م ُ رَ ] (حامص ) برکت و تهنیت و میمنت وسعادت و خوشبختی و پاکی و طهارت و تقدس . (ناظم الاطباء). میمنت . فرخی . فرخندگی . خجستگی . نیک اختری : امیر گفت بسم اﷲ بشادی و مبارکی خرامید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 283).
خجستهپیفرهنگ مترادف و متضادخجستهفال، خوشطالع، خوشقدم، مبارکقدم، فرخپی، نیکپی، مبارکپی، میمون، همایونفال، همایون ≠ بدشگون
خوشقدمفرهنگ مترادف و متضادخجسته، خوشیمن، مبارکپی، فرخندهپی، شگوندار، مبارک، میمون، همایون ≠ بدقدم، نحس، بدیمن، نامبارک