متجشیلغتنامه دهخدامتجشی ٔ. [ م ُ ت َ ج َش ْ ش ِءْ ] (ع ص ) آروغ دهنده . (آنندراج ). آروغ زننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تجشؤ شود.
متجشعلغتنامه دهخدامتجشع. [ م ُ ت َ ج َش ْ ش ِ ](ع ص ) سخت حریص . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به تجشع شود.
متجهزلغتنامه دهخدامتجهز. [ م ُ ت َ ج َهَْ هَِ ] (ع ص ) آماده و ساخته . (آنندراج ). آماده شده و آراسته شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تجهز شود.
متجیشلغتنامه دهخدامتجیش . [ م ُ ت َ ج َی ْ ی ِ ] (ع ص ) لشکر گرد آورده . (آنندراج ). گردآورنده ٔ سپاه . (ناظم الاطباء). || شوریده دل . پریشان خاطر و مضطرب . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
متأززلغتنامه دهخدامتأزز. [ م ُ ت َ ءَزْزِ ] (ع ص ) دیگی که سخت بجوش آید. (آنندراج ). دیگ سخت جوش آمده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تأزز شود.