خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متجلد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متجلد
/motajalled/
معنی
۱. چابک.
۲. دلیر؛ بیباک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متجلد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motajalled ۱. چابک.۲. دلیر؛ بیباک.
-
متجلد
لغتنامه دهخدا
متجلد. [ م ُ ت َ ج َل ْ ل ِ ] (ع ص ) خودسر و بی باک و دلیر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
متجلد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ جَ لِّ) [ ع . ] (اِفا.) به تکلف چابکی نماینده . ج . متجلدین .
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سعد ابوالحسین کاتب . یاقوت در معجم الادباء (چ مارگلیوث ج 1 ص 129 ببعد) آرد: حمزه در زمره ٔ اهل اصفهان ذکر او آورده و گوید که ابوالحسین احمدبن سعد در ایام القاهرباﷲ بعمل خراج منصوب گردید و در غره ٔ جمادی الاولی سال 321 هَ ....