متجوزلغتنامه دهخدامتجوز. [ م ُ ت َ ج َوْ وِ ] (ع ص ) آسان فرا گیرنده کاری را. (آنندراج ). کسی که کاری را به سهل انگاری می کند. (ناظم الاطباء). || آن که در نماز گزاردن تغافل و تکاهل می کند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || آن که سخن به مجاز می گوید. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || اغ
متزوجلغتنامه دهخدامتزوج . [ م ُ ت َ زَوْ وِ ] (ع ص ) زن کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زن گرفته . (ناظم الاطباء). || شوی گرفته . (ناظم الاطباء). و رجوع به تزوج شود.
متجاوزلغتنامه دهخدامتجاوز. [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) چشم پوشنده و اغماض کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن که چشم می پوشد و اغماض می کند. (ناظم الاطباء). || درگذرنده از گناه و آمرزنده ٔ گناه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || از حد درگذرنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). از حد درگذرنده و بی
لغتلغتنامه دهخدالغت . [ ل ُ غ َ ] (ع اِ) (از یونانی لگس ) لغة. آوازها که مردمان برای نمودن اغراض از مخرجهای دهان و حلق برآرند. اصواتی که هر قوم بدان از اغراض خویش تعبیر کند. (ابن جنی ). هر لفظی که برای معنائی نهاده است . (ابن حاجب ). کلام . نطق . کل لفظ وُضع لمعنی .یا عبارة عن الالفاظ الموضو