لغتنامه دهخدا
مترسل . [ م ُ ت َ رَس ْ س ِ ] (ع ص ) نامه فرستنده . (آنندراج ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). || نامه نویسنده . (ناظم الاطباء). دبیر. نویسنده : فصلی در همان روز اتفاق بیاض افتاد در حسن معاشرت و آداب محاورت در لباسی که متکلمان را بکار آید و مترسلان را بلاغت بی