متربیلغتنامه دهخدامتربی . [ م ُ ت َ رَب ْ بی ] (ع ص ) غذا دهنده . (آنندراج ). کسی که غذا می دهد و می پروراند و آن که می پروراند و تربیت می کند. (ناظم الاطباء). || مرباسازنده ٔ میوه ها و ریشه ها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تربی شود.
مطربیلغتنامه دهخدامطربی . [ م ُ رِ ] (حامص ) آوازخوانی و سرودگویی و مغنی گری و ساززنی و رقاصی .(ناظم الاطباء). عمل خنیاگری و رامشگری : بر گل نو زندواف مطربی آغاز کردخواند بالحان خوش نامه ٔ پا زند و زند. سوزنی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).</p
متربحلغتنامه دهخدامتربح . [ م ُ ت َ رَب ْ ب ِ ] (ع ص ) سرگشته و سرگردان و حیران . (ناظم الاطباء). سرگشته . (از منتهی الارب ). و رجوع به تربح شود.
متربعلغتنامه دهخدامتربع. [ م ُ ت َ رَب ْ ب َ ](ع اِ) فرودآمدن گاه در بهاران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جائی که ستور در بهار چرا می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تربع شود.