متزبعلغتنامه دهخدامتزبع. [ م ُ ت َ زَب ْ ب ِ ] (ع ص ) خشمگین و بدخلق . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). معربد و خشمناک . (ناظم الاطباء). || بدخواه و نابکار. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزبع شود.
متزبیلغتنامه دهخدامتزبی . [ م ُ ت َ زَب ْ بی ](ع ص ) زبیه ساختن برای شکار دده ، و زبیه مغاکی جهت شکار شیر و دده . (آنندراج ). کسی که زبیه میسازد برای شکار شیر و طعمه در آن می نهد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزبی شود.