متصددلغتنامه دهخدامتصدد. [ م ُ ت َ ص َدْدِ ] (ع ص ) پیش آینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). مقابل و روبرو. (ناظم الاطباء). و رجوع به تصدد شود.
متشددلغتنامه دهخدامتشدد. [ م ُ ت َ ش َدْ دِ ] (ع ص ) زفت و بخیل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به تشدد شود. || سخت و تند و ستمکار و درشت و ظالم و دشوار. (ناظم الاطباء).