متطاوعلغتنامه دهخدامتطاوع . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) نرم گردنی نماینده . (آنندراج ). فروتن و مطیعو فرمان بردار. (ناظم الاطباء). || با جد وجهد و زحمتکش و رنج بر. || دادخواه . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تطاوع شود.
متطاوحلغتنامه دهخدامتطاوح . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) مشغول به انداختن هسته های خرما را به یکدیگر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
متتایعلغتنامه دهخدامتتایع. [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) ستیهنده و خودرای و بر روی درافتنده در بدی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که درپیچد به بدی و خودرأیی درآن کند. (ناظم الاطباء). || سرعت نماینده .(آنندراج ) (از منتهی الارب ). آن که بستیهد و عجله کنددر هر کاری . (ناظم الاطباء). || بادی که تار
متطوحلغتنامه دهخدامتطوح . [ م ُ ت َ طَوْ وِ ] (ع ص ) سرگردان و اینجا و آنجا اندازنده خود را. (آنندراج ). سیار و سرگشته و آواره . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تطوح شود.
متطوعلغتنامه دهخدامتطوع . [ م ُ ت َ طَوْ وِ ] (ع ص ) مطیع و فرمان بردار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فدائی و آن که در جنگ خود را فدا می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || کارکننده . (ناظم الاطباء). || نماز نافله گزارنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تطوع شود.<br