متعاوضلغتنامه دهخدامتعاوض . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) پذیرنده ٔ عوض و بدل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متعاودلغتنامه دهخدامتعاود. [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) گروهان بر یکدیگر برگردنده ٔ در جنگ و جز آن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || میل کننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تعاود شود.
متعاهدلغتنامه دهخدامتعاهد. [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) هم عهد و هم وثاق و متحد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، متعاهدین . (ناظم الاطباء). و رجوع به تعاهد شود.
متعوثلغتنامه دهخدامتعوث . [ م ُ ت َ ع َوْ وِ ] (ع ص ) سرگشته و حیران آشفته . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعوث شود.
متعودلغتنامه دهخدامتعود. [ م ُ ت َ ع َوْ وِ ] (ع ص ) خوگر و عادت کننده . (آنندراج ) (غیاث ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : چه سایر بندگان و خدمتکاران به انعام و بخشش خداوندی متعودند. (گلستان ). و رجوع به تعود شود.
متعوذلغتنامه دهخدامتعوذ. [ م ُ ت َ ع َوْ وِ ] (ع ص ) پناه گیرنده . (آنندراج ). کسی که پناه میگیرد و پناهنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعوذ شود.